زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای بال و پر شکستۀ حیدر نرو بمان ریـحـانـۀ کـبـود پـیـمـبـر نـرو بـمان در بین کـوچه آیه به آیه شکـستـه ای شـأن نـزول سـوره کـوثـر نرو بمان پـشت عـلی به بودن تو گرم می شود پشـت و پـناه فاتح خـیـبر نـرو بمان بنگرچگونه هستی من با زبان اشک شد التماس هر شب شوهر نرو بمان حالا بیا و روی عـلی را زمیـن نزن دیگـر نگـو شده دم آخر نــرو بـمان زینب رسیده نـاله کـنان در کـنار تو بانو تو را به گریۀ دخـتر نرو بمان با گریه های دخـترمان گریه می کنم وقتی به ناله گفت که مادر نرو بمان جـان مـرا رسـانـده به لـب لالـۀ تنت فکـــر میان خـانه ی حیـدر نـبودنت |